انتخابات محل تلاقی مردم با هیئت حاکمه است گویی روز نظر سنجی از مردم در مورد شیوه حکمرانی است که اگر مطلوب از نظر سیاسی، فرهنگی و اقتصادی باشد مورد تایید قرار می‌گیرد تا ادامه پیدا کند و اگر خواست شهروندان تامین نگردد با برخورد سرد مردم مواجه می‌شود.

صبح ساباط _ ثریا آسایش؛ دموکراسی در سیستم‌های حکمرانی در دنیا به اشکال مختلف ظاهر می‌شود گاهی در نقد حاکمان توسط عموم مردم، گاهی تحمیل اراده افراد جامعه برخلاف سیستم حکروایی یا رسیدگی به تخلفات متولیان بدون هیچ اغماضی است اما غالب‌ترین و مشخص‌ترین شکل دموکراسی در دنیا انتخاب حکمراوایان توسط مردم است.

گویی اگر تمام موارد دموکراسی اجرا شود ولی حاکمان از سوی مردم انتخاب نشوند سیستم حاکم با چالش مردمی بودن رو به رو می‌شود.

انتخابات محل تلاقی مردم با هیئت حاکمه است گویی روز نظر سنجی از مردم در مورد شیوه حکمرانی است که اگر مطلوب از نظر سیاسی، فرهنگی و اقتصادی باشد مورد تایید قرار می‌گیرد تا ادامه پیدا کند و اگر خواست شهروندان تامین نگردد با برخورد سرد مردم مواجه می‌شود.

این فرآیند طبیعی در کشورهای توسعه یافته است اما بحران اصلی دموکراسی در کشورهای رو به توسعه می‌باشد زیرا این کشورها دارای پیچیدگی‌های خاص فرهنگی و ساختار اجتماعی هستند که منافع گروهی و شخصی با دموکراسی در یک راستا قرار نمی‌گیرد و با توجه به ساختار استبداد زده که پشتوانه تاریخی دارد افرادی در این قالب برای خود امتیازات بیشتری خواستار می‌شوند و در این جا است که مردم سالاری در کشورهای توسعه نیافته به عنوان واحد درسی خود را نشان می‌دهد که ضروری است مردم و مسئولان این واحد درسی را پاس کنند و اگر واحدها چه از جانب مردم و چه از سوی حکمرانان با مردودی مواجه نشود که از برآیند آن مسئولین برای خود حق ویژه ای قائل نشوند و مردم مطالبه‌گر توزیع عادلانه حق باشند جامعه‌ای بر اساس عدالت تشکیل می‌شود که حقوق ضعفا نقض نگردد و قدرتمندان به چپاول‌گری نپردازند.

این فرآیند ایده آل دست یافتنی نیست مگر اینکه جامعه آگاه باشد و این آگاهی در پروسه زمانی به دست می‌آید همچنین کنش و واکنش مردم و هیئت حاکمه منجر به تشکیل تجربه جمعی می‌گردد که در حافظه جامعه ضبط می‌گردد و مردم در روابط خود با متولیان از این تجربه استفاده می‌کنند و در واقع جامعه با کمک حافظه خود شیوه رفتارش را با سرمداران تعیین می‌کند.

البته نباید از نظر دور داشت که هر چه جامعه پویا تر باشد و مطالبه‌گری را جزء لاینفک حق شهروندی خود بداند مسئولین خود را متکلف‌تر به پاسخگویی می‌دانند و در تلاش مداوم هستند تا از خطا مصون بمانند در واقع جامعه فعال منجر به تربیت مسئولینی مسئولیت پذیر می‌شود اما مردم سالاری پایدار در جوامع رو به توسعه، تدریجی مستقر می‌شود و فرآیندی آنی و هیجانی در تشکیل دموکراسی نقش چندانی ندارد شایان ذکر است که حرکت‌های مقطعی، بحران‌های میان دوره‌ای و چالش‌های اساسی جزء روندهای طبیعی استقرار مردم سالاری می‌باشد که نحوه برخورد حاکمان با مسائل بیانگر میزان درایت آنان در حل معضلات است همچنین توانایی حاکمان در حل مشکلات جامعه را در معرض دید عموم قرار می‌دهد که بر اساس آن مردم به این تلقی می‌رسند که فرمانروایان قابل اعتماد هستند یا اینکه بی اعتمادی در جامعه مستولی است.

چنانچه اکثریت افراد جامعه به این باور برسند که مسئولین وقعی برای آنان قائل نیستند و مشکلات بر سر مردم تلنبار است و در این میانه دست یاری از سوی مسئولین احساس نشود و حس تنهایی شهروندان در مقابل ناملایمات به باور عموم برسد منجر به بی تفاوتی مردم نسبت به حکمرانان می‌شود و در بزنگاه‌های که حاکمانان نیاز به حضور مردم دارند با برخورد سرد آنان رو به رو می‌شوند عموما شهروندان در جامعه‌های بسته شاید برای خواسته‌های خود از تنش و هیاهو دوری کنند اما در تایید ساختار نیز عمل نمی‌کنند و در این میانه اگر هیئت حکمرانی تلنگر جامعه را دریافت نکند مجموعه تلنگر ها به آرامی پایه های قدرت را سست می‌کند و اگر منجر به ریزش نشود مطمئنا فاصله‌ها بین هیئت حاکمه و مردم را عمیق‌تر می‌کند که چنین شرایطی حتی برای متولیان نیز سودی به همراه ندارد و نکته مهم در شیوه حکمرانی در جهان معاصر بر اساس درک متقابل بر اساس اصل صداقت است همچنین کلیدی ترین عنصر در حکمروایی دنیای مدرن تعامل هر چه بیشتر مردم و مسئولین است.