به گزارش خبرنگار صبح ساباط، استاد سید فضل الله طباطبایی ندوشن(امید) یکی از شاعران بداهه سرا و معاصر استان یزد با اشعاری عرفانی و آیینی با موضوع مدح ائمه اطهار علیهم السلام و موضوعات فرهنگی، سیاسی و اجتماعی است که در رسانه ها و فضای مجازی گوی سبقت را از سایر شاعران ربوده است و اکثر اشعار او با یک جستجوی ساده در اینترنت یافت می شود.
وی درباره انتخاب تخلص خود بعد از فوت مرحوم استاد شهریار و شعر خوانی خود در عالم خواب در خدمت آن مرحوم، مطلبی را برایمان ارسال فرموده اند که آن را بی کم و کاست برای مخاطبان صبح ساباط آورده ایم:
بسم الله الرحمن الرحیم
«یا بَنِیَّ اذهَبُوا فَتَحَسَسّوا مِن یُوسُفَ و اَخِیهِ ولا تَیئَسُوا مِن رَّوحِ الله اِنَّهُ لایَئَسُ مِن رَّوحِ اللهِ اِلَّا القَومُ الکافَرُون؛ ای فرزندان ! بروید ( به مِلکِ مصر ) و از حالِ یوسف و برادرش تحقیق کرده و جویا شوید و از رحمتِ بی منتهایِ خدا نومید مباشید که هرگز جز کافر هیچ کس از رحمتِ خداوند نومید نیست.»
(تخلّص)
حُسنِ مطلعِ این مطلب را آیه ی ( ۸۷ ) و ترجمه آن از سوره ی مبارکه ی یوسف علیه السلام قرار دادم. باشد که با امیدِ به رحمت خداوند زندگی کنم و در موعد مقرّر با امید به لطفِ او بمیرم و در روزِ موعود به امید آمرزش و عفوش در دادگاه عدلش حاضر شوم !
و امّا عنوان این مطلب، «تخلّص» که به دو معناست؛ هم به معنای«خلاص شدن» و هم به معنی نام شعری شاعر که معمولا در بیت آخر غزل یا قصیده، بسیاری از شاعران گذشته می آوردند و امروز کمتر کاربرد دارد؛ به هردو منظور آورده ام؛ هم به امید خلاصی خودم از دستِ وسوسه های نفسم و هم به منظور بحث در باره ی تخلّصم.
از سال ۱۳۶۰ (هفده سالگی ) که سرودن شعر را جدّی گرفتم . هر از گاهی در پایان سروده هایم ، از اسامی «سید» و«ندوشن»به عنوان تخلّص استفاده می کردم؛ امّا از سال ۱۳۶۷ تخلّصِ «امید» را برای خود برگزیدم؛ ماجرای انتخابِ تخلّصِ« امید» از این قرار است:
چند روز بعد از بیست و هفتم شهریور ماه ۱۳۶۷ ( روز درگذشت سید محمد حسین بهجت تبریزی متخلّص به«شهریار» ) بود؛ آن زمان دومین سالی بود که بنده به اتفاق همسر و فرزندانم در «شهرستان مهریز» ساکن بودیم. غروبِ آن روزِ مذکور به اتفاق خانواده ام از تلویزیون سیاه و سفید ۱۴ اینچ توشیبا، مشغول تماشایِ برنامه ی مستندی در باره ی «مرحوم شهریار»بودم ؛ از جمله مطالبی که بیشتر ذهن من را به خود مشغول کرده بود شنیدنِ انتخاب تخلّصِ«شهریار»از زبان خود استاد بود .
استاد شهریار در آن برنامه در باره ی انتخاب تخلّصِ خود فرمودند که : «دو مرتبه به دیوانِ خواجه ی شیراز تفال زدم؛ بار اوّل این مصراع آمد :«که چرخ این سکّه ی دولت به نامِ شهریاران زد»و بار دوم این مصراع :«روم به شهرِ خود و شهریارِ خود باشم» و در ادامه فرمودند از آن به بعد تخلّصِ خود را از «بهجت»به«شهریار» تبدیل نمودم.
دیدن این برنامه ی مستند و خوابی که چندی بعد از آن از استاد شهریار دیدم و در آن خواب مشغول خواندن شعر در نزد ایشان بودم و ایشان مرا تشویق می نمودند سبب شد تا برای انتخاب تخلصِ خود، از قرآن الهام بگیرم ؛
بعد از استخاره از کلام الله و آمدن آیه ی (۸۷) سوره ی مبارکه ی حضرت یوسف (ع)، تخلّصِ (امید) را برگزیدم و در دوبیت علت برگزیدن تخلصم را این گونه سرودم :«متخلِص شدم ، به نامِ امید // با توسل به آن کلامِ مجید // گفته : « لا تیئَسوا» چرا بشود؟! // «فضلِ» « الله»، ز فضلِ او نومید
«البته تخلُص «امید» تخلصی است که دیگران هم برگزیده اند از جمله شاعر معاصر استاد مهدی اخوان ثالث ؛ ایشان بیشتر با نام (م/ امید) شناخته شده اند . و اما هرچند«شاعر نیم و شعر ندانم که چه باشد / من مرثیه گوی دلِ دیوانه ی خویشم» و ایضا هر چند شعرهایم گلی نیست که بگویم : «هر گلی یک بویی دارد» اما شاید این بیت برای اشعار (امید) مناسب باشد !!! «خارم ولی گلاب ز«من» می توان گرفت // از بس که همنشینی با گل نموده ام»
Friday, 13 December , 2024