امالبنین(س) سالها پیش از عاشورا، درس فداکاری و ولایتمداری را در جان فرزندانش نوشته بود. او آموخته بود که عشق حقیقی زمانی معنا مییابد که در یاری امام زمان تجلی کند.
صبح ساباط _ فاطمه کول؛ ماجرای دلاوریها و مردانگی قمر بنیهاشم(ع) را بسیار شنیدهایم؛ اما آیا تا بهحال اندیشیدهایم که پشت پرده این همه شکوه و عظمت چه کسی ایستاده است؟
میتوان گفت تمام حرمت و بزرگی حضرت ابالفضل العباس(ع)، وامدار مادرش حضرت امالبنین(س) است.
بیراه نیست اگر گفته شود که امالبنین(س) در کنار فرات جنگیده و شهید شده است، اما در پیکر عباسش.
در دامان چنین مادری بود که چهار جوان رشید عباس، عبدالله، جعفر و عثمان پرورش یافتند؛ چهار پرچم از نسلی که قرار بود در صحنه بیمانند کربلا، اقتدار ایمان و صداقت را بر بلندای تاریخ برافرازند.
تربیت این جوانان، حاصل تصادف و سرنوشت نبود. امالبنین سالها پیش از عاشورا، درس فداکاری و ولایتمداری را در جان فرزندانش نوشته بود. او آموخته بود که عشق حقیقی زمانی معنا مییابد که در یاری امام زمان تجلی کند.
بزرگی عباس(ع) در کربلا در فرمانبریاش، غیرتش، نگاهش، و بیدریغیاش بخشی از میراث مادری بود که بصیرت داشت و آینده را میدید؛ مادری که میدانست فرزندانش برای چه روز تاریخی خلق شدهاند.
یکی از ویژگیهای برجسته امالبنین(س)، آگاهی عمیق از زمانه و مسئولیتهای اجتماعی بود. با آنکه شجاعتی کمنظیر داشت، اما میدانست که گاهی اثر یک سخن، از شمشیر هم برندهتر است. او پس از واقعه عاشورا، با مرثیهخوانیها و اشعار جانسوزش، ندای مظلومیت کربلا را به گوش مردم زمان و نسلهای آینده رساند.
پس از آن فاجعه عظیم، مجلس سوگواری برپا میکرد؛ زنهای بنیهاشم گرد او میآمدند و به یاد شهیدان اشک میریختند. مورخان نوشتهاند که پس از شهادت عباس(ع)، امالبنین هر روز همراه با عبیدالله فرزند حضرت عباس به بقیع میرفت و نوحه میخواند و مردم گرد او جمع میشدند و همراهش میگریستند
اما سوگواری او تنها گریه نبود؛ نوعی اعتراض، روشنگری و افشای ستم بود. با همین اشعار، هم شجاعت پسرانش را بیان میکرد و هم حقیقت کربلا را بازگو مینمود؛ تا مردم نسبت به ستمگران بنیامیه آگاه و بیزار شوند.
او پس از کربلا، بار رسالت سیاسی و اجتماعی خویش را بر دوش گرفت؛ پیامهای عاشورا را به فرداها سپرد و ارزشهای معنوی این حماسه عرفانی را زنده نگاه داشت.
این همه، تصویری تازه از امالبنین پیش چشم ما میگذارد: بانویی که گرچه در ظاهر در حاشیه تاریخ بود، اما حضورش در متن حوادث بزرگ عصر خود موج میزد. او تنها مادر شهید نبود؛ بلکه زنی بصیر بود که مسئولیتش را شناخت، مدیری مدبر که خانه امامت را با خرد اداره کرد، استراتژیستی آگاه که فرزندانش را برای بزرگترین امتحان تاریخ آماده ساخت، و پیامآوری صبور که پس از همه داغها، همچنان حقیقت را فریاد زد.
یاد او و وفات او یادآور این است که برخی الگوها نه در هیاهو، بلکه در آرامش و وقار ماندگار میشوند.
امالبنین بانویی بود که ایمانش در سکوت میدرخشید؛ مادری که با تحمل داغ چهار پسر، درس بزرگترش را از ولایت گرفت و راه نور را به مادران شهدا آموخت.
انتهای پیام/














Thursday, 4 December , 2025