شاعر، نویسنده، بداهه گو و معلم پیشکسوت و نمونه استان یزد به مناسبت روز معلم رباعیات جدید و اشعاری با موضوع پاسداشت مقام معلم را به همه معلمان و مخاطبان صبح ساباط تقدیم کرد.

استاد سید فضل الله طباطبایی ندوشن (امید) معلم پیشکسوت و معلم نمونه منتخب در دوران خدمت ۳۰ ساله و  از شاعران و نویسندگان یزدی اهل ندوشن و ساکن شهر یزد، به مناسبت ۱۲ اردیبهشت و روز معلم در گفتگوی اختصاصی با خبرنگار صبح ساباط، این روز را به همه معلمان در حال خدمت و بازنشسته تبریک گفت و یاد و خاطره همه معلمانی که از این دنیا رفته و یا به فیض شهادت نائل آمده اند را گرامی داشت.

وی، که سابقه بداهه گویی نیز دارد از جدیدترین بداهه خود که صبح امروز به مناسبت روز معلم سروده است خبر داد و گفت: به توفیق الهی امروز سه رباعی در سه موضوع مختلف سرودم که
رباعی سوم را که از زبان یک معلم پیشکسوت سروده ام؛ به خودم و تمامی همکاران پیشکسوت تقدیم می دارم .

استاد طباطبایی ندوشن (امید) بنا به درخواست ما هم اشعار قدیمی خود و هم جدیدترین اشعار خود درباره معلم را در اختیار صبح ساباط قرار داد که در ادامه می خوانید:

( رباعی اول )

هر گفته که گفته هر کسی گوش مکن
هر جام که می رسد به تو ، نوش مکن
چون می درود هر بشری کِشته ی خود
«از ماست که بر ماست!» فراموش مکن

( رباعی دوم )

از قسمت خود اگر شدی ناراضی
یک لحظه بکن کلاه خود را قاضی
فردا چه رسد به تو ؟! خدا می داند!
از یاد مبر ؛ چه بوده ای در ماضی؟!

(رباعی سوم)

خوانده ست خودش به گوش خود لالایی
رفته ست به خواب دلکش و زیبایی
در خواب ، به آنکه دسته گل آورده
گفته ست : خودت گلی ! گل صحرایی!

 شاعر، نویسنده و معلم پیشکسوت یزدی در ادامه این گفتگو با ارائه اشعار دیگر خود، روز معلم را به تمام همکاران معلم؛ آموزگاران ارجمند، دبیران سخت کوش، پیشکسوتان تعلیم و تربیت، اساتید محترم دانشگاه ، به ویژه پژوهشگر و نویسنده ی جوان در حوزه ی نهج البلاغه و معارف اسلامی و فرزندش دکتر سید روح الله طباطبایی ندوشن؛ تبریک گفت و اظهار امیدواری کرد: فرهنگ وادب وتمدن ایران اسلامی بیش از پیش به پایداری و گسترش برسد.

بهشت تکامل

معلم ! تو معمار اندیشه ای
و آبی تر از وسعت بیشه ای
چراغ نگاهت فروزنده باد
پر از صبح صادق پر از خنده باد
تو در زیر این چرخ نیلوفری
مُلبّس به شولای پیغمبری
خدای جهان با خط سرنوشت
بهشت تکامل به نامت نوشت
معلّم ! تویی گوهری شب چراغ
شب از روز چشمت نگیرد سراغ
تمنّای هستی است در هست تو
کلید بهار است در دست تو
بهاری ترین باغ دنیا ؛ کلاس
شود با حضورت پر از عطر یاس
درختِ کلام تو بار آور است
به فردای دنیا بهار آور است
به پاس کلام خداوندگار
بهاری ترین باغ را پاس دار
به زلفِ پریشان دلی شانه باش
و تا بی نهایت بهارانه باش
سبو پر کن از چشمه ی آفتاب
بیفروز جان را به نور کتاب
“اگر نیک خواهی به هر دو سرای
به نزد نبی و وصی گیر جای”
به حبل ولایت بزن چنگ خویش
بیاویز دل را به فرهنگ خویش
به خاشاک بیگانگان تیشه باش
نگهبان چشمان اندیشه باش

بیت از استاد سخن ابوالقاسم فردوسی

سید فضل الله طباطبایی ندوشن (امید)
کتاب آبی احساس ص ۵۱ و ۵۲

بنا به درخواست صبح ساباط، از این استاد و معلم نمونه یزدی خواستیم تا خاطرات خود را در اختیار ما قرار دهد که در بخش های بعدی در سایت صبح ساباط منتشر می شود.

  • نویسنده : زهرا صبوحی